تقسیم عشقمون با شما

اولین درس نامه

1391/3/22 19:50
نویسنده : مامان و بابا
457 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچولوی من

امروز میخوام مثل همه ی مامانا یه تجربه رو در اختیارت بذارم اگه خواستی استفاده کن ضرر نمیکنی

داستان از این قراره که ما تصمیم گرفتیم به منظور رهایی از عوامل زیست محیطی

(تماس های آشنایان به منظور اعلام آخرین خبرها و تحولات! بوی قرمه سبز! و......)  که مانع از

تمرکزمان در نقاشی کشیدن میشد خلوتگاهی سوا از منزلمان برای خود و نقاشی هامان دست و پا کنیم

بر آن شدیم که با پدر مهربانتان در میان گذاریم .گذاشتیم .و ایشان استقبال کرد ومارا مثل

همیشه شرمنده ی محبت هایش نمود. (مرسی همسرم)

گفتیم حال که میخواهیم محیط را محیا کنیم چه خوب که از آن برای آموزش این هنر رنگارنگ به

علاقه مندانش استفاده کنیم (بسی ذوقیدیم زین تصمیم)

مخلص کلام اینکه چند ماهی مشغول بودیم تاااااااااا آتلیه ی نقاشی قاصدک را به یاری خدای

مهربونمون بنا کردیم وشد محل عشقبازیه ما با بوم و رنگ

واماااااااااااااااا

این ها تمام مقدمه ای بود برای آنکه بگویم

گمان نکنی که با کار کردن میخواهم از مادریم کم گذارم نه بلکه میخواهم شما را از محبتهای

افراطی که زاده ی داشتن وقت زیاد است رها کنم وبه شما نیز بیاموزم که از زندگیت همیشه

لذت ببر و زمانهایی رو فقط برای خودت زندگی کن  و هیچ چیز رو مانعی برای رسیدن به نشاطت

به شمار نیار

به امید روزی که شما هم به خلوتگاه ما ملحق شوی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

لی لی
22 خرداد 91 19:55
هااااااااااااا
اینها که وگفتی بسی فراتر از لغت نامه کج وکوله ی ما میباشد
پیش خود نمیگویی کم سوادانی چون ما چه کنند با این واژه گان اندک که در مغز؟؟؟؟نداشته ی خود اندوخته دارند
کمی عامیانه تر بگو تا ماهم بی بهره نمانیم از این همه هنننننننننننننننر استاد جان


مغزززززززز؟چه کنیم دگر مدارک تحصیلیمان ایجاب میکند
بابای دل گنجیشکی
23 خرداد 91 14:27
اینکه ما به دلیل نداشتن سواد کافی قادر به درک فرمایشات فلسفی شما نیستیم یک مبحثه اما مبحث بعدی اینه که شما با فرزند کوچک خود این گونه صحبت میکنی فکر نمیکنم اثر لازم را داشته باشد و از قضا دچار سردرگمی میشود


ممنون عموی دل گنجیشکی که تشریف آوردین و نظر دادین درسته به زبونه محاوره نیست ولی اصلا لغت غیر قابل فهمی به کار نبردم این طور نیست؟
بابای دل گنجیشکی
24 خرداد 91 0:03
انشالله که همینطوره توکل به خدا موفق باشین
مامان لنا
27 تیر 91 15:43
عجب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دلم میخواد بیام اونجااااااااااااااااااااااااااا




تشریف بیارین خوشحال میشیم